شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید هادی رنجبر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد هادي رنجبر »
هادی در سال ۱۳۵۰ در شهر نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی آوای حق ـ اذان و اقامه ـ در گوشش طنین افکند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهمندی با موفقیت به پایان رساند. دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) آغاز و سال سوم راهنمایی بود که درس را رها کرد و به جبهه رفت. وی زمانی که خود را شناخت، سعی داشت بهطور مستقل و با تکیهبر اراده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد هادي رنجبر »
هادی در سال ۱۳۵۰ در شهر نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی آوای حق ـ اذان و اقامه ـ در گوشش طنین افکند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهمندی با موفقیت به پایان رساند. دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) آغاز و سال سوم راهنمایی بود که درس را رها کرد و به جبهه رفت. وی زمانی که خود را شناخت، سعی داشت بهطور مستقل و با تکیهبر اراده...
کلیات عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر ساعت 30/20 دقیقه 3/12/1362، با رمز یا رسول الله(ص) در منطقه عملیاتی خیبر که در شرق رودخانه دجله و داخل هور الهویزه واقع شده است و از شمال به العزیز و از جنوب به القرنه - طلائیه محدود می گردد؛ آغاز شد. در این عملیات نیروی زمینی ارتش با استعداد 2 لشکر پیاده، 2 لشکر زرهی و یک تیپ هوابرد در محور "زید" وارد عمل شده و سپاه پاسداران نیز با 2 لشکر پیاده و یک...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر ساعت 30/20 دقیقه 3/12/1362، با رمز یا رسول الله(ص) در منطقه عملیاتی خیبر که در شرق رودخانه دجله و داخل هور الهویزه واقع شده است و از شمال به العزیز و از جنوب به القرنه - طلائیه محدود می گردد؛ آغاز شد. در این عملیات نیروی زمینی ارتش با استعداد 2 لشکر پیاده، 2 لشکر زرهی و یک تیپ هوابرد در محور "زید" وارد عمل شده و سپاه پاسداران نیز با 2 لشکر پیاده و یک...
به یاد شهیدان صفر علی زردشت و علیرضا شکاری و علی دلداری و محمد جعفر زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
لالههایسـرخما گلگون کفن رفتندیاران تا به اوج آسمانها با شهادت شادکامان لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران تا بماند دینحقمردانه جانبازی نمودند تا به اوج قرب یزدان قدر انسانی فزودند لالههایسرخما گلگون کفن رفتند یاران چونبه سرحد صفاو پاکی و ایمان رسیدند غیر حق را وانهاده حق یکتا برگزیدند لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران هریکیشیریدلاور هریکیسرویخرامان هریکیدررزمدشمن برقسوزانموج وطوفان لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران دشمنبعثی زبیم وخوفشانترسان و لرزان تیرهایجانگزاشان قلب دشمن را شکافان لالههایسرخ ما گلگون کفن رفتند یاران نام هریکچون...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
لالههایسـرخما گلگون کفن رفتندیاران تا به اوج آسمانها با شهادت شادکامان لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران تا بماند دینحقمردانه جانبازی نمودند تا به اوج قرب یزدان قدر انسانی فزودند لالههایسرخما گلگون کفن رفتند یاران چونبه سرحد صفاو پاکی و ایمان رسیدند غیر حق را وانهاده حق یکتا برگزیدند لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران هریکیشیریدلاور هریکیسرویخرامان هریکیدررزمدشمن برقسوزانموج وطوفان لالههایسرخما گلگونکفن رفتند یاران دشمنبعثی زبیم وخوفشانترسان و لرزان تیرهایجانگزاشان قلب دشمن را شکافان لالههایسرخ ما گلگون کفن رفتند یاران نام هریکچون...
به یاد شهیدان مجید ساحلی و محمد امکانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن شد تا نمایم جان فدا مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن آمد که با خون جبین سـرخ سـازم روی زیبای زمین ریختی جانانه در راه خدا ای عزیزان در ره دین خدا ریختی جانانه در راه خدا خون سرخ لاله گون نازنین سـازم آگه اهل عالم را چنین دین خود سازم به قرآنم ادا مرحبا ای خون پاکم مرحبا تا بع امر ولی و رهبرم شد فدای رهبرم جان و سـرم ریختی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن شد تا نمایم جان فدا مرحبا ای خون پاکم مرحبا گاه آن آمد که با خون جبین سـرخ سـازم روی زیبای زمین ریختی جانانه در راه خدا ای عزیزان در ره دین خدا ریختی جانانه در راه خدا خون سرخ لاله گون نازنین سـازم آگه اهل عالم را چنین دین خود سازم به قرآنم ادا مرحبا ای خون پاکم مرحبا تا بع امر ولی و رهبرم شد فدای رهبرم جان و سـرم ریختی...
بیاد شهیدان حبیب و محمدرضا و محمد حسین کردگاری و علیرضا اکرامپور و اسدالله عرفانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
تقدیم تو یارب حسین تقدیم تو یارب رضا تقدیم تو یارب حبیب قهرمانانم ای حی سبحانم یارب فداکردم بجان در راه تو هر سه جوان ای خالق هفت آسمان این نوجوانانم ای حی سبحانم در راه تو ای داورم بگذشتم از جان و سرم از هرچه بودی بـرتــر ایـن سرفـرازانم ای حی سبحانم تا دین تو ماند بجا دادم براه تو رضا کردم به عهد خود وفا ای مالک جانم ای حی سبحانم دیدم شیاطین جهان بسته کمر در این زمان برانقلاب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
تقدیم تو یارب حسین تقدیم تو یارب رضا تقدیم تو یارب حبیب قهرمانانم ای حی سبحانم یارب فداکردم بجان در راه تو هر سه جوان ای خالق هفت آسمان این نوجوانانم ای حی سبحانم در راه تو ای داورم بگذشتم از جان و سرم از هرچه بودی بـرتــر ایـن سرفـرازانم ای حی سبحانم تا دین تو ماند بجا دادم براه تو رضا کردم به عهد خود وفا ای مالک جانم ای حی سبحانم دیدم شیاطین جهان بسته کمر در این زمان برانقلاب...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید سرافراز شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهمالجنه یقاتلون فی سبیلالله فیقتلون و...1 قطرهای بود که برای رسیدن به دریا بیتابی میکرد و شهادت را بعنوان بهترین و نزدیکترین راه برای رسیدن به مقصود، انتخاب کرده بود. شهید سرافراز شیخعلی فرزند اکرم، سال 1340 در روستای کوشکک از توابع بخش آباده طشک در خانوادهای مؤمن و متدین بدنیا آمد. گل وجودش را پدر و مادر باغبانی و پرورش دادند. همراه با همسالان خود پای به مدرسه ابتدائی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهمالجنه یقاتلون فی سبیلالله فیقتلون و...1 قطرهای بود که برای رسیدن به دریا بیتابی میکرد و شهادت را بعنوان بهترین و نزدیکترین راه برای رسیدن به مقصود، انتخاب کرده بود. شهید سرافراز شیخعلی فرزند اکرم، سال 1340 در روستای کوشکک از توابع بخش آباده طشک در خانوادهای مؤمن و متدین بدنیا آمد. گل وجودش را پدر و مادر باغبانی و پرورش دادند. همراه با همسالان خود پای به مدرسه ابتدائی...
دوست ندارم الآن خورده ام
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب در تپه کدو و در منطقه حاج عمران عراق، آقای جواد مبین پاس بخش بود. دو نفر از برادران اهل گناوه هم نگهبان بودند. آقای مبین رفته بود به آنها سرکشی کند. این دو نفر سرما خورده بودند. از جیبشان دستمال کاغذی بیرون آورده بودند تا استفاده کنند. آنها برای مزاح به آقای مبین تعارف کرده بودند که شما نمی خواهید آقای مبین در تاریکی فکر کرده بود ، بیسکویت است گفته بود خیلی ممنون دوست...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب در تپه کدو و در منطقه حاج عمران عراق، آقای جواد مبین پاس بخش بود. دو نفر از برادران اهل گناوه هم نگهبان بودند. آقای مبین رفته بود به آنها سرکشی کند. این دو نفر سرما خورده بودند. از جیبشان دستمال کاغذی بیرون آورده بودند تا استفاده کنند. آنها برای مزاح به آقای مبین تعارف کرده بودند که شما نمی خواهید آقای مبین در تاریکی فکر کرده بود ، بیسکویت است گفته بود خیلی ممنون دوست...
خاطراتی از شهید سعید شاهدی در گفتگو با خانواده شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
«ما از مردم پنهان میکنیم که خانوادهی شهید هستیم تا جوردیگری به مانگاه نکنند!» این جملهی یک مادر شهید است و نشانهای تأسفبار از وضعیت قهرمانان ملی ما که یا جانشان را در راه اسلام و وطن گذاشتند، یا تکهای از وجودشان را! و حالا خانوادههای آنان علاوه بر داغ عزیز، باید بار گران این ناملایمات و برداشتهای اجتماعی را نیز به دوش بکشند. این نشانهها را میتوان در برخی صحبتهای مردم نیز دریافت؛ صحبتهایی از این دست که: «هرچه سهمیه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
«ما از مردم پنهان میکنیم که خانوادهی شهید هستیم تا جوردیگری به مانگاه نکنند!» این جملهی یک مادر شهید است و نشانهای تأسفبار از وضعیت قهرمانان ملی ما که یا جانشان را در راه اسلام و وطن گذاشتند، یا تکهای از وجودشان را! و حالا خانوادههای آنان علاوه بر داغ عزیز، باید بار گران این ناملایمات و برداشتهای اجتماعی را نیز به دوش بکشند. این نشانهها را میتوان در برخی صحبتهای مردم نیز دریافت؛ صحبتهایی از این دست که: «هرچه سهمیه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حسن ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ستاره زندگی حسن در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۲ در آسمان روستای خواجه جمالی از توابع نیریز و در خانوادهای مذهبی درخشید. الفبای زندگی را با فراگرفتن آموزشهای اولیه در کانون گرم خانواده آموخت و بعد از گذشت ۷ بهار از عمرش، برای تکمیل آنها دبستان وقار روستا را انتخاب کرد و وارد دنیای علم و دانش شد. امّا کمبود امکانات و مشکلات دیگر او را از ادامه تحصیل منصرف کرد. هنگامیکه خورشید پرفروغ انقلاب اسلامی در اُفق خونگرفته ایران تابیدن گرفت....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ستاره زندگی حسن در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۲ در آسمان روستای خواجه جمالی از توابع نیریز و در خانوادهای مذهبی درخشید. الفبای زندگی را با فراگرفتن آموزشهای اولیه در کانون گرم خانواده آموخت و بعد از گذشت ۷ بهار از عمرش، برای تکمیل آنها دبستان وقار روستا را انتخاب کرد و وارد دنیای علم و دانش شد. امّا کمبود امکانات و مشکلات دیگر او را از ادامه تحصیل منصرف کرد. هنگامیکه خورشید پرفروغ انقلاب اسلامی در اُفق خونگرفته ایران تابیدن گرفت....
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید نظر نمایانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصههای انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بالوپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نیریز، میان خانوادهای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتیکه پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصههای انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بالوپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نیریز، میان خانوادهای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتیکه پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57
58
59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 بعدي